مؤمن از ریشه «امن»، یعنی؛ رساندن خود یا دیگری به امنیت یا گرویدن، یا در امان گرفتن است، و در اصطلاح اسلام به معنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است، مثلاً ایمان به خداوند در واژههای قرآنی به معنای تصدیق به یگانگی او، و پیغمبرانش و تصدیق به روز جزاء و بازگشت به سوی او، و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آوردهاند البته ایمان با پیروی عملی میباشد. به همین خاطر در قرآن هرجا که صفات نیک مؤمنین را میشمارد و یا از پاداش جمیل آنها سخن میگوید به دنبال ایمان، عمل صالح را هم ذکر میکند.
مثلاً میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى وَ حُسْنُ مَآبٍ»[1] (کسانی که ایمان آورده و عمل صالح میکنند خوشا به حال آنان که سرانجام نیک دارند.) ...
صفات مؤمنین در قرآن بطور مفصل بیان شده است ولی برای... رعایت اختصار به بعضی از آنها اشاره مینمائیم.
الف: صفات فردی:
1. خشوع در نماز «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» یعنی: «مؤمنین کسانی هستند که در نماز خویش خاشع و فروتن هستند و دیده بر سجدهگاه خود دارند و به این سو و آن سو نمینگرند و دلشان در گرو مهر و عشق به خداست.
2. دوری از گفتار و عملکرد بیهوده «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» مردم با ایمان کسانی هستند که از هر گفتار و نوشتار و عملکرد بیهوده و بیثمر و بیاهمیت روی میگردانند. چراکه به باور آنان چنین گفتار و کردار بیهوده و زشت و ناپسند است و باید از آن دوری جست.
3. پاکدامنی: «وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» آنان (مؤمنان) کسانی هستند که دامن خویش را حفظ میکنند، منظور از حفظ دامن خویش، این است که رابطة جنسی آنان تنها در قلمرو خانه و خانواده، و در چهارچوب مقررات شرعی و اخلاقی و انسانی است. و هرگز خود را با پستی و زشتی گناه آلوده نساخته، و دامان به حرام و گناه نمیآلایند، و چشم و دل و جسم را از حرام حفظ میکنند.
4. دوری از بدگمانی، غیبت، بدگوئی، تجس
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً»[2] ترجمه: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید دوری گزینید از بعضی گمانهای (بد)، که آن گمانها گناه است، و تجسس در عیوب دیگران نکنید (از چیزهائی که از بدی ایشان بر شما پنهان است) و غیبت و بدگوئی از یگدیگر نکنید.
5. مقام تسلیم:
مؤمن تمام امور وجودی خود را به اختیار خداوند واگذار میکند و در قرآن کریم، حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند چنین مقامی را میطلبد «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ»[3]
6. مقام یقین:
مؤمن اعتقاد جازم نسبت به اصول دین و فروع دین دارد، مثلاً ممکن نیست انسان اعتقاد قطعی بروز حساب داشته باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و بیاد آن باشد در عین حال پارهای گناهان را مرتکب شود (و بالاخرة هم یوقنون) چنین کسی نه تنها مرتکب گناه نمیشود بلکه از ترس، بقرق گاههای خدا، نزدیک هم نمیگردد.
7. تواضع و فروتنی، «الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»[4] (آنان بر روی زمین متواضعانه راه میروند.)
8. حلم و بردباری: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[5] (و زمانی که جاهلان، به آنان خطاب ـ جاهلانه ـ کنند با سلام و بیان خوش جواب دهند.)
9. شب زندهداری: «وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً»[6] (و آنان که شب را برای پروردگارشان به روز میآورند در حالی که سجده کننده و قیام کننده هستند.)
10. توحید خالصانه: «وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»[7] کسانی هستند که با خدا معبود دیگری را نمیپرستند.
11. کریمانه از لغو گذشتن: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»[8] و چون با لغو مواجه شوند، بزرگوارانه از آن میگذرند.
12. تدّبر در آیات الهی: «وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً»[9] و کسانی هستند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند همچون کرها و کورها بر آن آیات نمیافتند.
ب: رفتارهای (خصوصیات) اجتماعی
1. هجرت و جهاد: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»[10] کسانی که ایمان آوردند مهاجرت کردند و جهاد نمودند در راه خدا با مالها و جانهای خود، بزرگترین درجه را نزد خداوند دارند و آنان خود رستگارانند.
2. شهادت طلبی: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشعُرُونَ»[11] و نگوئید دربارة کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند بلکه زندهگانند اما شما نمیفهمید.
3. انتخاب دوست: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقیةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ»[12] نباید مؤمنان کافران را دوست خود گیرند، و هر کس چنین کرد چیزی پیش خدا ندارد، مگر آنکه از ایشان تقیه کند، یک تقیه مصلحتی و بظاهر، برای مدتی دوستی کنید و خداوند شما را از خود میترساند، و به سوی خداوند است بازگشت.
4. امر به معروف و نهی از منکر
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ، بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[13] مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند، همدیگر را به کار نیکو امر و از کار زشت باز میدارند.
5. پرداخت زکاة: «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[14] مردم با ایمان کسانی هستند که زکات و حقوق مالی خویش را میپردازند.
6. دوری از ربا: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[15] ای مؤمنان ربا را چند برابر نخورید و تقوای الهی داشته باشید، شاید رستگار شوید.
7. امانتداری: «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[16] مردم با ایمان کسانی هستند که رعایتگر امانتهای مردم و عهد و پیمانهای خود با دیگراناند.
از این روهم به ویژگی امانت و امانتداری آراستهاند و هرگز دست و دل و دیده به خیانت باز نمیکنند و هم در زندگی خویش از عهد شکنی به دوراند و به پیمانهای خود وفا میکنند.
با توجه به مطالب مذکور روشن میشود، مؤمن کسی است که اعتقاد قلبی به دستورات خداوند داشته باشد و به آنها عمل کند. در این صورت است که محبوب خداوند تعالی میگردد و زندگی نیکو و سعادتمندی خواهد داشت «و من یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً»[17] هرکس تقوای الهی پیشه کند (خدا ترس و پرهیزگار باشد) خداوند راه بیرون شدن (از عهدة گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او میگشاید. و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هرکه (در هر امری) بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش (بر همه عالم) نافذ و رواست و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرر داشته است.
جهت مطالعه و تحقیق بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1. بیان حال عامة مؤمنین ج9، ص455، توبه 64ـ74 ترجمه تفسیر المیزان.
2. بیان حال عامة مؤمنین ج8، ص22، توبه 64ـ74 ترجمه تفسیر نمونه.
3. معرفی مؤمنین از نظر اوصاف و اعمال ج16، ص394، سجده 15ـ30 ترجمه تفسیر المیزان.
4. معرفی مؤمنین از نظر اوصاف و اعمال ج17، ص143، سجده 15ـ30 ترجمه تفسیر المیزان.